فلج از نگاه طب سنتی ایران-1
بهداشت حرفه ای
بهداشت کامل در زندگی فردی و اجتماعی است و عمل به این توصیه های بهداشتی، ضامن سلامت فردی و اجتماعی اوست.

هرگاه سده به طور کامل در بطون دماغ باشد سکته و اگر به طور ناقص باشد صرع عارض خواهد شد. چنانچه سده در یک سمت مغز باشد یک سمت بدن از سر تا پا بى حس و حرکت خواهد گردید.

هرگاه سده یا اختلال از عصبى باشد که به مثانه مى آید ادرار به خودى خود جارى و چنانچه خرابى در عصبى روى دهد که به مقعد مى رسد مدفوع بى اراده دفع خواهد شد.

گاهى استرخاء پس از بحران ایجاد مى گردد و پاره اى اوقات نیز بعد از قولنج استرخاء روى مى دهد و این هنگامى است که طبیعت ماده قولنج را به عصب عضوى از اعضاء براند. بعضى مواقع نیز استرخاء علل برونى دارد.

چون مراکز حس و حرکت تمامى اعضاء و احشاء در مغز و نخاع واقع است بنابراین هرگاه یکى از این مراکز آسیب دیده و یا به عللى اشکال در آن به وجود آید و یا تحت فشار قرار گیرد آن مرکز از عمل بازمانده و دیگر نمى تواند ارتباطى با عضو ذى ربط برقرار سازد و عملا این عضو فلج خواهد گردید.

حال که به نظرات و قواعد طب سنتى آگاهى یافتیم نظرى نیز به روش هاى تشخیصى و درمانى پزشکان پیشین مى اندازیم.

مشخصه فلج آن است که هرگاه بیمار بخواهد عضو مفلوج را به حرکت درآورد بدان ماند که در آن عضو مانعى وجود دارد که آن را از جنبش باز مى دارد.

در فلج نبض بیمار ضعیف و بطئ و متفاوت است. گاهى نیمى از بدن مفلوج چون آتش مى سوزد و نیم دیگر چون یخ سرد مى گردد و نبض هر دستى مخالف دست دیگر مى باشد. چنانچه عضو مفلوج به رنگ طبیعى بوده و لاغرتر و کوچکتر نشده باشد به بهبود آن مى توان امید داشت به عکس چنانچه رنگ آن تغییر یافته و کوچکتر گردد به درمان آن امیدى نخواهد بود.

 «ابن ماسویه «مى گوید»: بسیار دیده ام مفلوجى را که در پى اسهال فلج او زایل شده است».

براى درمان فلج، نخست باید نوع، سبب و محل آن را مشخص ساخت.

- اگر بیمارى ناشى از «مغز و نخاع» باشد از علائم و آثار آن آشکار مى گردد.

- اگر از «آماس گرم» باشد درد و تبى که عارض مى شود خود گواه آن خواهد بود.

- اگر از «آماس صلب» باشد با ملامسه مى توان بدان پى برد.

- اگر از «آماس نرم» باشد تشخیص آن دشوارتر خواهد بود و به هرحال همیشه خدر بوده و با درد خفیف همراه مى باشد و سوابق امر گواه آن خواهد بود.

- هرگاه سبب از غلظت عصب یا غلبه خشکى باشد حرکت انبساط و انقباض به دشوارى انجام گرفته و اندام هاى نرم سخت مى گردند و سستى ایجاد مى شود.

محمد زکریاى رازى مى فرماید: «مفلوجى را دیدم که سبب فلج او از روزه داشتن و حرارت بسیار بود. او را ایارج فیقرا دادند رنجى عظیم بدو رسید. پس به گرمابه بردند و تدبیرات ترى فرمودند علاج یافت.»

- چنانچه نوع فلج دموى باشد امتلاء نبض و رنگ چشم و روى بیمار بدان گواهى دهد.

- آنچه به دنبال قولنج، صرع و سکته و نیز از پس بیماریهاى مزمن و تب عفونى عارض گردد بیمارى گذشته خود بر آن گواهى دهد.

- اگر سبب فلج از سوء مزاج سرد یا تر ساده باشد نشانه اش آن است که عارضه به تدریج روى داده و حس لمس باطل شده است، گواه آن تسکین یافتن از داروهائیست که عصب را گرم مى کنند. در استرخاى مرطوب که سبب آن از بلغم باشد حس و حرکت هر دو باطل مى گردد.

درمان

بر اساس اصول طب سنتى اگر چهار تا هفت روز از بروز سکته نگذرد علاج قوى در مورد آن نمى توان کرد. چنانچه سکته سخت باشد تا چهارده روز پس از بروز آن چند نوبت دیگر هم حملات سکته اى عارض خواهد شد. مخصوصا روزهاى هفتم یا هشتم حمله شدید دیگرى روى خواهد داد که خالى از خطر نخواهد بود. گاهى تا دو هفته این حالت بروز حملات سکته اى دوام خواهد یافت و بنابراین مراقبت زیادى لازم خواهد بود.

قدما نوشته اند پیش از آنکه نضج (آمادگی ماده بیماری زا برای دفع) حاصل گردد نباید مسهل به بیمار داده شود، زیرا زیان زیادى بر او وارد خواهد کرد. مسهل «ماده لطیف» را دفع و «ماده غلیظ» را بر جاى خواهد گذاشت، ولى به کار بردن تنقیه هاى سخت و تیز و شربت هاى لطیف کننده و پزاینده همانند ماءالاصول و ماءالعسل براى تسهیل نضج مفید است. هرگاه طبیعت بیمار گرم و حرارت بدن زیاد باشد در این موقع به جاى ماءالعسل، ماءالشعیر و یا مسرودیطوس با محلول بادیان مى دهند. سپس مسهل سبک چون ایارج فیقرا و یا اینکه صبر زرد داده مى شود که بسیار مفید واقع مى گردد. تحمل بر تشنگى سودمند است و به جاى آب مى توان ماء العسل به بیمار داد.

قبل از نضج اگر مسهل قوى دهند مواد رقیق را دفع کرده و مواد سنگین و ثقیل را به جاى گذارد و این امر موجب به درازا کشیده شدن بیمارى خواهد گردید.

پس از گذشت حمله هاى اولیه حب فرفیون، حب شیطرج، حب قوقایا و یا ایارج فیقرا و نیز همه روزه مطبوخى از افتیمون شامى و بعد از این مسهل ها ماءالاصول قوى تجویز مى گردد.

محلول انغوزه و ماءالعسل خیلى مفید بوده و رفع تشنج و عوارض عصبى را مى نماید.

اگر فلج و تب با هم پدیدار گردند در این حال باید بیشتر توجه به رفع تب نمود.

بعد از تنقیه مزاج، ستون فقرات و اعصاب را با روغن هاى گرم محلّل و مقوّى اعصاب همچون روغن قسط، شوید، اگیر ترکى، عاقرقرحا و جندبیدستر مى آمیزند یا آنکه روغن زیتون را با روغن قسط و سنبل سائیده مى جوشانند بعد جند، فرفیون و فلفل را به آن روغن آمیخته به مهره هاى گردن و پشت مى مالند.

چنانچه مناسبت فصلى و طبیعت و نیز سن بیمار اقتضا نماید مى توان اقدام به خونگیرى نمود زیرا خون مرکب از همه اخلاط است. اگر ماده بلغمى باشد نخست شربتى از مشرودیطوس با سنجرینا و یا از داروهائى همانند سگبینج یا جاوشیر یا انغوزه در ماءالعسل مى دهند و پس از یک ساعت اقدام به فصد مى نمایند.

 

منابع

  • راز درمان (رساله اى در پزشكى سنتى و گياه درمانى)، ج 3



موضوعات مرتبط: طب سنتی ایران





تاریخ: چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب: فلج از نگاه طب سنتی ایران-1,
ارسال توسط علیرضا مرادی , عشق خدائی
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی